بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش

ساخت وبلاگ
تویی سرچشمه پاکی و رادی که من را در جهانت جای دادی تویی سازنده مخلوق خاکی از خاک زمین انسان بدادی خدایا گر تو هستی رهنمایم چنان کن تا ابد یادت بمانم خدایا گر تو باشی بر سر ما نباشد هیچ غم در پیکر ما بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 241 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

عاشقی بر روی کاغذ حرف دل را می نوشت با خودش با ناله و گریان چنین ها می نوشت ای خدا من مانده ام در کار این دنیای تو که چرا کردی چنین پیش همه ما را تو زشت همه میدانند که او یک باغبان خوب بود چون که نوبت به نهال ما رسید اینجور کشت رهگذر پیری که آنجا می گذشت گفت ای جوان از که مینالی که تقدیر سرنوشت ها را نوشت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 233 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

سر راهم بدیدم من گدایی که میگفت ای خداوندا کجایی ذلیل و خار گشتم تا بیفتم برای لقمه نانی من به پایی شدم هر روز و شب رسوای عالم خودت ده روزی ام را گر خدایی همه شب خواب می بینم که من هم یکی شب خفته ام اندر سرایی خودت دانی که من چیزی ندارم به غیر از درد و رنج چیزی ندادی چو دیدم آن گدا را من بگفتم خدایا شکر بر آنچه که دادی بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

بنویسید به قبرم که تن من اینجاست تو مرنج از غم دوری که خداوند بخواست تو ببین عاقبت من و بیاندیش به خویش که چنین گشت سرانجام من خیر اندیش همه رفتند و فراموش شدند از دل ها تو بترس از شب قبرت که شود واویلا تو بدانی که نماند به رگت سرخی خون که سرانجام همه اناالیه راجعون بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 206 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

تویی آنکس که از یادم نمیری الهی تا ابد هرگز نمیری دو صد پروانه با عشق رخ تو بمردند که الهی غم نبینی اگر یاد تو در این دل نشسته بدان در عشق تو نیست هیچ امیدی نشستم در بهار من چشم به راهت بهار بگذشت و در پاییز رسیدی بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 247 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

آنکسی که میکند هر دم برایت شایعه دان که دشمن بوده و خواهد کند صد فاجعه آنکسی که شایعه را بر علیه ات پخش کرد صحبت خوب و بدت با دیگران آغاز کرد خانه قلب تو را با حرف هایش تار کرد دان که راه دشمنت را در دل تو باز کرد آنکسی باور کند هر گفته ای از این و آن دان که نادان بوده و یک لحظه با او تو نمان بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 222 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

در سرای عاشقی گفتی به ما تو ناکسی در وجودم شعله زد با حرف تو صد آتشی با نگاهت میرسانی یار دیگر با تو هست یار دیگر درد نیست چون درد او درد من است هرچه از خوبی بگفتم ناز کردی باز همش قیمت نازت خریدن کمرم را ساخت خم مشت یارت کرده بود زیر چشمم را کبود هرچه دیدم از خودم بود و گناه تو نبود بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

از بچگیست گر به تو تکیه کرده ام چه روز و شب که به خاطرت گریه کرده ام رفتی و پیش خود نگفتی که من چند روزیست بی توام که سکته کرده ام برای اینکه نبینی پارگی صورتم تمام چهره ام را به خاطرتو بخیه کرده ام چه خوش است رسیدن به دامان دوست که من به خاطرش چند بار فتنه کرده ام بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 209 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

در گذر از عاشقی من چه غم ها خورده ام با دلی ساده بگویم راه را گم کرده ام در میان بوستان بهترین گل بوده ام حال از دست تو من یک گل پژمرده ام فکر می کردم که هر دیوانه ای یک عاشق است حال میدانم که هرکس عاشقست دیوانه است بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 237 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08

تو از عشقم چه میدانی عزیزم نمیدانی که من بی تو مریضم برفتی با رقیبانم نشستی نماندی تا برایت می بریزم ولی آنقدر من عشق تو خواهم که پشت پای تو من اشک ریزم تویی دیوانه و دیوانه تر من به درگاه تو من همچون کنیزم بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش...
ما را در سایت بوستان علی نجم الدینی و گزیده خاطراتش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calinj7 بازدید : 226 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08